پايگاه خبري تحليلي پيرغار در يادداشتي به قلم خانم اميدي نوشت:
امروزه بسياري از مشکلات و دغدغههاي جوانان شهر ما به دليل وابسته شدن به تجملات و زرقوبرق دنياست. دختران و پسران زيادي هستند که به خاطر افکار تجملاتي ازدواج نميکنند. همچنين برخي از دختران سالهاي زيادي عقد کرده باقي ميمانند تا جهيزيههاي تجملاتي و فراتر از توان مالي خانوادگيشان را تهيه کنند و پسراني که سالها براي هزينههاي جانبي جشن عروسي و تهيه خانهاي تلاش ميکنند
.
متأسفانه مدتهاست از اصل زندگيمان جدا ماندهايم و وابسته به فرعيات شدهايم. اهدافمان براي زندگي کردن تغييرات زيادي کرده و راهمان را گمکردهايم
.
دوست دارم در مورد معضلي صحبت کنم که مربوط به دوره خاصي از زندگي نيست و ميتواند در هرزماني افراد را دچار مشکل سازد. يکي از نکات منفي که ميتواند در پير و جوان و يا زن و مرد وجود داشته باشد پديده زشت چشم و همچشمي و يا دهنبيني است. يعني فرد بر اساس حرف و يا نظر ديگران اعمال و گفتار خود را برنامهريزي مينمايد. و ازآنجاکه ايدهها متفاوت است باعث ايجاد سردرگمي و اضطراب و مشکلات عديده د ديگري ميشود. پديده زشت چشم و همچشمي بيشتر برميگردد به ذات و شخصيت دروني يک انسان
.
بيشترين ضعفها جنبههاي روحي و رواني و حتي مادي دارد
اصولاً" افرادي که داراي ضعف و يا نقصان هستند بيشتر دچار اين مشکل ميشوند. اين ضعفها بيشتر شامل جنبههاي روحي رواني و شخصيتي و حتي مادي ميتواند باشد. فردي که داراي ضعف است و از طرفي اعتمادبهنفس هم ندارد براي سرپوش نهادن بر ضعفهاي خود و پنهان کردن آنها بيشتر سعي ميکند که با تقليد از ديگران خود را شبيه آنها سازد تا کمتر مقايسه شود. و افراد دهن بين اصولاً" چون اعتمادبهنفس ندارند هميشه نگران نظر ديگران هستند که مبادا اعمال آنها ازنظر ديگران ناخوشايند و يا زشت جلوه کند لذا به خاطر حرف مردم خود و شايد حتي ديگران را بهزحمت بيندازند . براي من ثابتشده افرادي که اعتمادبهنفس ندارند و ضعفهاي شخصيتي در زندگي مادي يا معنوي خوددارند بيشتر تحت تأثير مردم هستند و اين به سبب آن است که جرئت روبرو شدن با ضعفهاي خود را ندارند زيرا کسا ني که جرئت مواجهشدن با ضعف خود را داشته باشند درصدد رفع آن ميکوشند. و از طرفي افراد ضعيف دوست دارند ديگران متوجه نقاط ضعف آنها نشوند لذا سعي در همسوسازي خود با ديگران ميکنند. به اين عمل – چشموهمچشمي و يا دهنبيني گويند که اميدوارم هيچکس د چار آن نشود
.
زيرا بسياري از مشکلات را د يده ام که فقط ريشه در اين معضل داشته است اگر شما هم کمي در اطراف خود دقت کنيد از اين د ست مشکلات را خواهيد ديد . پس بايد در ابتدا سعي کنيم ازلحاظ شخصيتي خودمان را بسازيم تا درگير مشکلات بعدي نشويم. زيرا بعضي از مشکلاتي را که در زمان مراسم ابتدايي ازدواج ممکن است ايجاد شود ميتوان ناشي از معضل چشموهمچشمي دانست. مثلاً
":
افرادي را ميشناسم که ماهها وقت خود را صرف پيدا کردن حلقه ازدواج نمودهاند!
حلقه ازدواج به نظر من يک نشان مقدس است که افراد تا زماني که در بينشان عشق باشد هرگز دوست ندارند آِن نشان را از دست بدهند حتي ديدهشده در سختترين شرايط مردم طلا يا جواهرات خود را براي رفع مشکلشان فروختهاند ولي هرگز حاضر نيستند حلقه خود را بفروشند پس با اين اوصاف حلقه بهعنوان يک سرمايه مادي نميتواند باشد و فقط يک سرمايه معنوي تلقي ميشود لذا واقعاً" کار عبث و بيهودهاي است که انسان مبلغ زيادي را صرف خريد حلقه کند زيرا ميتواند از سرمايه خود در جاي بهتري استفاده کند که شايد در آينده هم بکارش آيد
.
بسياري از گرانيها را خود ما مردم به وجود ميآوريم
يکي ديگر از مواردي که باعث اضطراب و تشويش بخصوص خانمها ميشود مسئله لباس و گل و آرايشگاه است. که متأسفانه هم هزينهبر هستند و هم باعث ايجاد اضطراب ميشوند که هر دو اين دو جنبه در حالات روحي رواني اثر گذاشته و باعث ميشود نشاط و شادماني عميق و واقعي را حس نکنيم که انشاءالله در آينده در مورد شادماني و نشاط واقعي بحث خواهيم کرد.
همانطور که گفتم بعضيها چون اعتمادبهنفس ندارند و کمالات و زيباييهاي خود را نميبينند و از طرفي ميخواهند شب عروسيشان در نظر مردم ايدئال جلوه کنند لذا براي بهتر نماياندن خود بيشتر به لباس و يا آرايش خود اهميت ميدهند. و اين در بسياري از موارد ديدهشده که با حساسيتهاي بيمورد و زياده از حد- خود و ديگران را معذب کردهاند. من نميگويم اصلاً" به اين موارد توجه نشود و تفريط کنيد من ميگويم افراط نکنيد و حساسيت زياد به خرج ندهيد و بدانيد ميهماني ازدواج هم مثل بقيه ميهمانيها است و خود را معذب نکنيد و سعي کنيد از لحظات خود بيشترين استفاده را در ايجاد خاطرات خوش بنماييد. و از طرف ديگر اگر چنين کنيد بسياري از هزينهها هم کاسته ميشود زيرا باور کنيد بسياري از گرانيها را خود ما مردم به وجود ميآوريم. ما هستيم که براي بسياري از هنرها قيمت ميگذاريم. يک نقاش و يا يک مجسمهساز که خود بهتنهايي يک اثر هنري زيبا را خلق ميکند شايد براي فروش اثر خود مدتها بايد منتظر بماند چون مردم ميگويند مثلاً" اين تابلو يا مجسمه گران است ما توان خريد نداريم. ولي همين مردم حاضرند صدها هزارتويمان پول بدهند که فقط براي چند ساعت يک آرايشگر آنها را آب و رنگ کند! مگر يک آرايشگر چقدر وقت صرف ميکند؟ و يا چه مقدار وسيله هزينه ميکند؟ درست است که کار يک آرايشگر هم يک نوع هنر است ولي هنر او فقط رنگ دادن به چهرهاي است که خالقش کس ديگري است . پس سعي کنيم براي هر کاري بهاندازه قدر و منزلتش بها بپردازيم نه بيشتر!
روي سخن من با اين دسته از مردم است که به خاطر حرف ديگران خود را دچار زحمت ميکنند
البته بازهم ميگويم من اين مسائل را بيشتر در مورد افرادي ميگويم که خود را بهزحمت مياندازند. زيرا متمولين که چندان مشکلي ندارند ولي افرادي هستند که به خاطر يکشب خود را مقروض ميکنند و در عوض ماهها و يا سالها بايد قسط وام بپردازند روي سخن من با اين دسته از مردم است که به خاطر حرف ديگران خود را د جار زحمت ميکنند. يک پيشنهاد هم براي متمولين دارم ايکاش آنها نيز مراسمشان را ساده برگزار ميکردند تا يک بدعت نو بگذارند که اين امر ثواب هم داشت زيرا همه ميگويند فلاني داشت و نکرد چه لزومي دارد ما بکنيم. و از طرفي اگر متمولين هم ساده برگزار کنند ميتوانند هزينههاي خود را صرف امور مهمتر و افزايش سرمايه بکنند و يا اگر دوست هم دارند هزينه کنند خوب است که آن را صرف مسافرتهاي داخلي يا خارجي نمايند زيرا واقعاً" راست گفتهاند که سفر کردن انسان را ميسازد و تجارب ارزندهاي را ميتوان درستر به دست آورد.
البته ساده زيستي زويايي است که بايد باهمت والاي همه تحقق يابد. و نيازمند يک تحول بنيادي در زندگي و فرهنگ مردم دارد. و اگر مردم مزاياي ساده زيستي را بدانند و ايمان پيدا کنند در پرتو سادگي ميتوان به آرامش خيال رسيد ديگر هرگز به دور تجملات نميروند. به اميد آن روز.
انتهاي پيام/590پ